املاک خالصه و سیاست فروش آن در دوره ناصری
17 در برخی موارد،به دلیل شیوع آفات زراعی و قحطسالی و سایر بلایا که باعثمیشد مالکان و زارعان اراضی مزروعی خود را ترک بگویند،حکومت مرکزی ایناملاک را برای افزودن به املاک خالصه ضبط و مصادره میکرد چنانکه در زمانفتحعلی شاه و جانشینش محمد شاه در حومۀ اصفهان،و در دورۀ ناصر الدین شاه درسیستان و بلوچستان کار بر این منوال بود.
در این قسمت تلاش ما براین است تا از نظرات و دلایل موافقت و مخالفت چند تن از متنفذان و دولتمردان دربارناصری دربارۀ«فروش املاک خالصه»جویا شویم: محمد حسن خان اعتماد السلطنه،یکی از فضلای عصر ناصری که رابطۀ بسیارنزدیکی با ناصر الدین شاه دارد و روزانه ساعاتی را در حضور شاه سپری میکند،ضمنموافقت با فروش املاک خالصه مینویسد
اراضی خالصه چندان از سوی کشتکاران آنمراقبت نمیشد و اهتمام حکام و کارگزاران ایالات نیز در نگهداری و آبادانی این املاکناکافی بود به همین دلیل این اراضی«در عدد ضیاع مخروبه محسوب میگردید»و نهایتازحمت رعایا و روستاییان که روی این اراضی کار میکردند بهعلاوه«استعداد آب وخاک»بیحاصل بود.
46 در مقابل نظرات موافق گروه یادشده درباره فروش املاک خالصه،افراد دیگری ازدولتمردان قاجاری قرار داشتند که نهتنها نظر مساعدی نسبت به فروش اراضی خالصهنداشتند
بلکه کاملا با این سیاست مخالفت میکردند در این میان نظرات مسعود میرزاظل السلطان فرزند ارشد ناصر الدین شاه،که خود در برههای از زندگیش در دورۀ ناصریحاکم بلا منازع بخشهای وسیعی از مناطق جنوبی و غربی کشور بود،قابل توجه است: وی ضمن اینکه در عملکرد غلط حکام و کارگزاران حکومت مرکزی در حفظ وآبادانی اراضی خالصه شکی ندارد،و میگوید که این«حکام بیانصاف ظالمنمکنشناس»املاک خالصه را نابود ساختهاند،47اما با فروش املاک خالصه موافقنیست،و دلایلی جهت مخالفتش ارائه میدهد که نقل آن در اینجا بسیار بجا مینماید: «به خیال فروش خالصجات افتادند.”

